دوباره یه بگو مگوی دیگه با مشتری ها و دوباره
هوشمندانه عمل نکردن ! بازم میخاستن سایت
تحویل بدم و هروقت که پول دستشون اومد به من بدن !
منم گفتم سایت رو میسازم کامل تحویل میدم و فقط بخش
اخر درگاه پرداخت میمونه زمانی که تسویه حساب کردید !
میشد دورش زد و بهونه اورد گفت پول نیاز دارم و شروع کردم
یه کار دیگه رو....ولی اون یا میگفت بیا و بساز و انقد خواهش و
تمنا و برو و بیا ...یا یه پولی پیش میداد و میگفت تمومش کن
که در هر دو صورت به ضرر من بود و در کل همون طور که خودش
قبلا گفته بود قصد داره با سایت کار کنه و خورد خورد پول منو بده !
که نچ نچ این روش رو اصلا دوست ندارم و نمیزارم همچین زرنگیی کنن
پس امپرش رفت رو دو هزار و کلی با صدای بلند داد و بیداد کرد خخخخخ
و من مثل اون ادم خفن های تو فیلم ها با چهره ای خیلی معمولی و خیالی
اروووم گوش میدادم و در نهایت هم با ارامشی تمام توجیهش کردم و فرستادمش
بره پیش مامانش...
پ ن : از اروم بودن و به هم نریختن خودم خیلی خوشم اومد ...دمم گرم
پ ن : میشد بهتر و هوشمندانه تر عمل کرد که جوش نمیاورد طرف !
پ ن : من بردم ولی باختم ! همیشه باید برد برد باشه
پ ن : در ضمنــــــــــــــ من ادم else , if هستم ....
...براي چند لحظه شادي.......
برچسب : نویسنده : m2002a بازدید : 140